سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://www.8pic.ir/images/6uekrqwc3lhdcdt6q4yk.jpg
اجوبة الاستفتائات

نماز جماعت‏

س 551: امام جماعت در نماز باید چه نیتی بکند؟ آیا نیت جماعت باید بکند یا نیت فرادی؟

ج: اگر بخواهد فضیلت نماز جماعت را درک کند، باید قصد امامت و جماعت کند، و اگر بدون قصد امامت نماز، مشغول آن شود، نماز وى و اقتداى دیگران به او اشکال ندارد.

س 552: در اماکن نظامی هنگام بر پایی نماز جماعت که در وقت اداری است، تعدادی از نظامیان به خاطر شرایط کاری در آن شرکت نمی‏کنند، با آنکه انجام آن کارها بعد از وقت اداری و یا در روز بعد ممکن است. آیا این عمل سبک شمردن نماز است؟

ج: بهتر است براى درک فضیلت نماز اول وقت و جماعت، کارهاى ادارى به گونه‏اى تنظیم شود که آنها بتوانند این فریضه الهى را به‌صورت جماعت و در کمترین مدت بخوانند.

س 553: نظر جنابعالی درباره انجام کارهای مستحبی مثل نماز مستحب یا دعای توسل و یا سایر دعاهای طولانی که قبل یا بعد از نماز جماعت و یا در اثنای آن در نماز خانه ادارات دولتی برگزار می‏شود و بیشتر از نماز جماعت طول می‏کشد، چیست؟

ج: دعاها و اعمال مستحبى زائد بر فریضه الهى نماز جماعت که از شعائر اسلامى است، اگر منجر به تضییع وقت ادارى و تأخیر در انجام کارهاى واجب شود، اشکال دارد.

س 554: آیا اقامه نماز جماعت دوم در نزدیکی مکانی که نماز جماعت در آن جا با حضور تعداد زیادی از نمازگزاران اقامه می‏شود، و صدای اذان و اقامه آن شنیده می‏شود، صحیح است؟

ج: اقامه نماز جماعت دوم اشکال ندارد، ولى مناسب است که مؤمنین در یک مکان اجتماع کرده و همگى در یک نماز جماعت شرکت کنند تا بر عظمت مراسم دینى نماز جماعت افزوده شود.

س 555: بعضی از اشخاص هنگام برپایی نماز جماعت، اقدام به خواندن نماز فرادی می‏کنند، این کار چه حکمی دارد؟

ج: این عمل اگر تضعیف نماز جماعت و اهانت و بى‌احترامى‏ به امام جماعتى که مردم اعتماد به عدالت او دارند، محسوب شود، جایز نیست.

س 556: در محله‏ای چند مسجد وجود دارد که در همه آنها نماز جماعت اقامه می‏شود، خانه‏ای بین دو مسجد واقع شده که فاصله آن از یک مسجد ده خانه و از دیگری دو خانه است، در این خانه هم نماز جماعت اقامه می‏شود، این نماز جماعت چه حکمی دارد؟

ج: سزاوار است که اقامه نماز جماعت وسیله وحدت و انس باشد، نه اینکه باعث ایجاد جو اختلاف و تفرقه گردد، در هر صورت اقامه نماز جماعت در خانه مجاور مسجد، اگر باعث اختلاف و پراکندگى نگردد، اشکال ندارد.

س 557: آیا جایز است شخصی بدون اجازه امام جماعت راتب مسجد که مورد تأیید مرکز اداره امور مساجد است، در آن مسجد نماز جماعت اقامه کند؟

ج: اقامه نماز جماعت متوقف بر اجازه امام جماعت راتب مسجد نیست، ولى بهتر است کسى مزاحم امام جماعت راتب مسجد هنگام حضور وى در آن مسجد براى اقامه نماز جماعت نشود، و حتى اگر ایجاد مزاحمت براى او موجب برانگیخته شدن فتنه و مانند آن شود، حرام است.

س 558: اگر گاهی امام جماعت سخنی بگوید و یا مزاحی کند که خوشایند و مناسب شأن عالم دینی نباشد، آیا با این کار از عدالت ساقط می‏شود؟

ج: اگر مخالف شرع نباشد، ضررى به عدالت نمى‏زند.

س 559: آیا اقتدا به امام جماعت بدون شناخت واقعی او جایز است؟

ج: اگر عدالت او نزد مأموم به هر طریقى ثابت باشد، اقتدا به او جایز و نماز جماعت صحیح است.

س 560: اگر شخصی اعتقاد به عدالت و تقوای فردی داشته باشد و در همان زمان معتقد باشد که شخص مزبور در مواردی به او ظلم کرده است، آیا می‏تواند او را به‌طور کلی عادل بداند؟

ج: تا براى او احراز نشود که عمل آن امام جماعت که او آن را ظلم مى‏شمارد، با علم و اختیار و بدون مجوّز شرعى بوده، مجاز نیست که حکم به فسق او نماید.

س 561: آیا اقتدا به امام جماعتی که می‏تواند امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی انجام نمی‏دهد، جایز است؟

ج: مجرد ترک امر به معروف و نهى از منکر که ممکن است بر اثر عذر مقبولى نزد مکلّف باشد، به عدالت ضرر نمى‏زند و مانع اقتدا به او نیست.

س 562: به نظر شما معنای عدالت چیست؟

ج: عدالت عبارت از حالت نفسانى است که باعث مى‏شود انسان همیشه تقوایى داشته باشد که مانع از ترک واجبات یا انجام محرمات شرعى است، و براى احراز آن، حسن ظاهر، کافى است.

س 563: ما تعدادی جوان هستیم که در تکیه‏ها و حسینیه‏ها دور هم جمع می‏شویم و هنگام رسیدن وقت نماز فرد عادلی را مقدم کرده و برای نماز به او اقتدا می‏کنیم. ولی بعضی از برادران به این کار اشکال نموده و می‏گویند امام راحل(قدّس‏سرّه) خواندن نماز پشت سر غیر عالم دینی را حرام می‏داند، وظیفه ما چیست؟

ج: با دسترسى به روحانى، به غیر روحانى اقتداء نکنند.

س 564: آیا دو نفر می‏توانند نماز جماعت اقامه کنند؟

ج: اگر مراد تشکیل نماز جماعتى است که مرکب از امام و یک مأموم باشد، اشکال ندارد.

س 565: اگر مأموم در نماز جماعت ظهر و عصر حمد و سوره را برای تمرکز ذهن قرائت کند با اینکه بر او واجب نیست، نماز او چه حکمی دارد؟

ج: در نمازى که باید آهسته خوانده شود، مثل نماز ظهر و عصر، قرائت براى او جایز نیست حتى اگر براى تمرکز ذهن باشد.

س 566: اگر امام جماعت با دوچرخه برای اقامه نماز جماعت برود و همه قوانین عبور و مرور را رعایت کند، چه حکمی دارد؟

ج: این کار به عدالت و صحّت‏ امامت جماعت ضرر نمى‏زند.

س 567: اگر انسان نماز جماعت را به‌طور کامل درک نکند و به آخر آن برسد و برای درک ثواب آن، تکبیرة الاحرام را گفته و بنشیند و تشهد را با امام بخواند و بعد از سلام او برخیزد و رکعت اول را بخواند، آیا این کار را در تشهد رکعت دوم نمازهای چهار رکعتی هم می‏تواند انجام دهد؟

ج: این طریق مختص تشهد آخر نماز جماعت و براى درک ثواب جماعت است.

س 568: آیا جایز است امام جماعت برای نماز اجرت بگیرد؟

ج: جایز نیست، مگر آنکه براى مقدمات حضور در جماعت باشد.

س 569: آیا جایز است امام جماعت در یک زمان عهده‏دار امامت دو نماز (دو نماز عید یا هر نمازی) گردد؟

ج: تکرار نماز جماعت براى یکبار به خاطر مأمومین دیگر در نمازهاى یومیه جایز و بلکه مستحب است. ولى جواز آن در نماز عید مشکل است.

س 570: اگر امام جماعت در رکعت سوم یا چهارم نماز عشا باشد و مأموم در رکعت دوم، آیا بلند قرائت کردن حمد و سوره بر مأموم واجب است؟

ج: در فرض سؤال واجب است که حمد و سوره را آهسته بخواند.

س 571: در نماز جماعت بعد از سلام ابتدا آیه صلوات بر پیامبر تلاوت می‏شود و نمازگزاران سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد(صلی الله علیهم اجمعین) می‏فرستند، بعد از آن سه بار تکبیر می‏گویند و سپس شعارهای سیاسی به‌صورت دعا و برائت توسط مؤمنین با صدای بلند داده می‏شود، آیا این کار اشکال دارد؟

ج: قرائت آیه و ذکر صلوات بر پیامبر و آل او(صلى الله علیهم اجمعین) نه تنها اشکال ندارد بلکه مطلوب بوده و ثواب دارد، و مواظبت بر شعارهاى اسلامى و شعار انقلاب اسلامى (تکبیر و ملحقات آن) که یادآور رسالت و اهداف بلند انقلاب اسلامى‏است، هم مطلوب‏ است.

س 572: اگر شخصی در رکعت دوم نماز جماعت به مسجد برسد و بر اثر جهل به مسأله، تشهد و قنوت را که باید در رکعت بعد بجا آورد، انجام ندهد، آیا نماز وی صحیح است؟

ج: نماز صحیح است. ولى بنا بر احتیاط قضاى تشهد را بجا آورد و دو سجده سهو، هم براى ترک تشهد بر او واجب‏ است.

س 573: آیا رضایت کسی که در نماز به او اقتدا می‏شود، شرط است؟ آیا اقتدا به مأموم صحیح است؟

ج: رضایت امام جماعت شرط صحّت‏ اقتدا نیست، و اقتدا به مأموم تا وقتى که نمازش را به جماعت ادامه مى‏دهد، صحیح نیست.

س 574: دو نفر که یکی امام است و دیگری مأموم، اقامه نماز جماعت کرده‏اند. شخص سومی به تصور اینکه فرد دوم امام است، به او اقتدا می‏کند و بعد از نماز می‏فهمد که وی مأموم بوده نه امام، نماز شخص سوم چه حکمی دارد؟

ج: اقتدا به مأموم صحیح نیست، ولى زمانى که انسان نداند و به او اقتدا کند، اگر در رکوع و سجود به وظیفه نمازگزار منفرد عمل کرده، بدین معنى که رکنى را عمداً و یا سهواً کم یا زیاد نکرده باشد، نمازش صحیح است.

س 575: کسی که قصدِ خواندن نماز عشا را دارد، آیا می‏تواند به کسی که نماز مغرب می‏خواند، اقتدا نماید؟

ج: اشکال ندارد.

س 576: آیا عدم رعایت ارتفاع محل نماز امام نسبت به مأمومین، موجب بطلان نماز آنها می‏شود یا خیر؟

ج: اگر بلندى جایگاه امام نسبت به جایگاه مأمومین، بیشتر از حدى باشد که شرعاً مجاز است، موجب بطلان نماز جماعت است.

س 577: اگر یکی از صفهای نماز جماعت به‌طور کامل از افرادی تشکیل شده باشد که نمازشان قصر است و نماز همه افراد صف بعدی تمام باشد، اگر افراد صف جلو بعد از خواندن دو رکعت نماز فوراً برای خواندن دو رکعت بعدی اقتدا کنند، آیا نماز کسانی که در صف پشت سر آنها هستند، نسبت به دو رکعت آخر نماز، جماعت باقی می‏ماند یا فرادی می‏شود؟

ج: با این فرض که نماز همه افراد صف جلو قصر است، صحّت‏ نماز جماعت صفهاى بعدى محل اشکال است. احوط این است که صفهاى بعدى، بعد از اینکه افراد صف اول براى سلام نماز نشستند، نماز خود را به‌صورت فرادى بخوانند.

س 578: اگر مأموم در آخر یکی از دو طرف صف اول نماز ایستاده باشد، آیا می‏تواند قبل از مأمومینی که بین او و امام ایستاده‏اند، وارد نماز جماعت شود؟

ج: اگر مأمومینى که بین او و امام ایستاده‏اند، بعد از اینکه امام جماعت شروع به نماز کرد، به‌طور کامل آماده اقتدا نمودن باشند، مى‏تواند به نیت جماعت وارد نماز شود.

س 579: کسی که به رکعت سوم نماز جماعت برسد و به خیال اینکه امام در رکعت اول است، چیزی نخواند، آیا اعاده نماز بر او واجب است؟

ج: اگر قبل از رکوع متوجه شود قرائت واجب است، ولى اگر بعد از اینکه داخل رکوع شد متوجه شود، نماز او صحیح است و چیزى بر او واجب نیست؛ هرچند احتیاط مستحب این است که دو سجده سهو براى ترک سهوى قرائت بجا آورد.

س 580: برای برگزاری نماز جماعت در اداره‏های دولتی و دبیرستانها نیاز شدیدی به امام جماعت وجود دارد، و چون غیر از من عالم دیگری در منطقه وجود ندارد، مجبور هستم یک نماز را در مکان‏های مختلف برای سه یا چهار بار به عنوان امام جماعت اقامه کنم و چون همه مراجع نماز جماعت دوم را اجازه می‏هند، آیا در بیشتر از آن نیت نماز قضای احتیاطی جایز است؟

ج: امامت به نیت نماز قضاى احتیاطى صحیح نیست.

س 581: یکی از دانشگاهها اقدام به برگزاری نماز جماعت برای کارمندان خود در یکی از ساختمان‏های مربوط به دانشگاه که در مجاورت یکی از مساجد شهر قرار دارد، کرده است، با توجه به اینکه در همان زمان در آن مسجد نماز جماعت اقامه می‏شود، شرکت در نماز جماعت دانشگاه چه حکمی دارد؟

ج: شرکت در نماز جماعتى که از نظر مأموم واجد شرایط اقتدا و جماعت است، اشکال ندارد، هرچند نزدیک مسجدى باشد که در همان زمان در آن نماز جماعت برگزار مى‏شود.

س 582: آیا نماز خواندن پشت سر امام جماعتی که شغل قضاوت دارد، ولی مجتهد نیست، صحیح است؟

ج: اگر شغل قضاوت او بعد از نصب وى توسط کسى که صلاحیت نصب را دارد، باشد، مانع اقتدا به او در نماز نیست.

س 583: آیا کسی که در نماز مسافر مقلد امام خمینی(قدّس‏سرّه) است، می‏تواند به امام جماعتی ‏که‏ در آن مسأله مقلد مرجع ‏دیگری ‏است، به‌خصوص در نماز جمعه، اقتدا نماید؟

ج: اختلاف در تقلید مانع از صحّت‏ اقتدا نیست، ولى اقتدا در نمازى که طبق فتواى مرجع تقلیدِ مأموم، قصر است و طبق فتواى مرجع تقلیدِ امام جماعت، تمام است، یا بالعکس صحیح نیست.

س 584: اگرامام جماعت سهواً بعد از تکبیرةالاحرام به‏ رکوع برود، وظیفه مأموم چیست؟

ج: اگر مأموم بعد از داخل شدن در نماز جماعت و پیش از رفتن به رکوع متوجه شود واجب است که نیت فرادى نموده و حمد و سوره را قرائت کند.

س 585: اگر تعدادی از دانش‏آموزان غیر بالغ مدارس بعد از صف سوم یا چهارم نماز جماعت ایستاده باشند و بعد از آنها تعدادی از افراد مکلّف ایستاده باشند، نماز مکلفین صفهای بعدی چه حکمی دارد؟

ج: در فرض مذکور اشکال ندارد.

س 586: آیا تیمم بدل از غسل نسبت به امام جماعتی که معذور است، برای اقامه نماز جماعت کافی است؟

ج: اگر شرعاً معذور باشد، مى‏تواند با تیمم بدل از غسل، امام جماعت شود و اقتدا به او اشکال ندارد.

 

منبع معتبر:KHAMENEI.IR




      

توصیه‌های رهبر انقلاب اسلامی به سفرا و رؤسای نمایندگی‌های سیاسی ایران در خارج از کشور

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با سفرا و رؤسای نمایندگی‌‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور در سال 1390 توصیه‌هایی داشتند. این توصیه‌ها که درباره فعالیت دستگاه دیپلماسی کشور بود، در جدولی مرور شده است:

 

 

 
* رابطه خود با خدا را در درون مجموعه سفارت و خانواده‌تان تقویت کنید
یک جمله عرض کنیم در زمینه‌ی توجه به عنصر معنوی در این فعالیتها. در همه‌ی تلاشهای ما، آن چیزی که به تلاش ما برکت میدهد و اراده و عزم ما را راسخ میکند، توکل و توجه به خدای متعال و اخلاص است. در همه‌ی زمینه‌ها این لازم است. شما که در خارج از کشور زندگی میکنید، خودتان، خانواده‌هاتان، فرزندانتان به این عنصر احتیاج زیادی دارید. خب، خدا را شکر میکنیم؛ وزارت امور خارجه از لحاظ عناصر مؤمن و دارای روحیه‌ی انقلابی، جزو وزارتخانه‌های خوب و غنی ماست؛ در این هیچ تردیدی نیست. بنده هم با فعالیتهای برادران آشنا هستم؛ تلاشهائی که میکنند، مجاهدتهائی که میکنند. هرچه توجه به خدای متعال بیشتر باشد، اخلاص انسان بیشتر باشد، توکل ما به خدا بیشتر باشد، کار بهتر پیش خواهد رفت. خطاست اگر تصور کنیم بدون تکیه‌ی به قدرت الهی، بدون استمداد از قدرت الهی، خواهیم توانست قدمی از قدم برداریم. کار بابرکت، آن کاری است که همراه باشد با روحیه‌ی اخلاص و توان‌طلبی و استغاثه‌ی به پروردگار. رابطه را با خدا باید قوی کرد. شما دوستان و برادران عزیز، بخصوص در درون مجموعه‌ی خودتان به این نکته توجه مضاعف کنید. در درون مجموعه، یعنی هم خانواده‌ی بزرگ سفارت و عناصر مرتبط با دستگاه دیپلماسی شما - در هر کشوری که مستقر هستید - هم در رابطه‌ی با خانواده‌ی کوچک، یعنی همسران و فرزندان، ارتباط را با خدای متعال قوی کنید.
 من اطلاع دارم که در سفارتخانه‌های ما مراسم مذهبی گرفته میشود؛ در ماه محرم، در ماه رمضان، حتّی روضه‌خوانی میشود، بعضی جاها سینه‌زنی میشود؛ اینها خوب است، اینها مظاهر و ظواهری است که چیزهائی را برای ما تأمین میکند؛ اما بیش از این لازم است: انس با معارف اسلامی لازم است، انس با دعا لازم است، انس با قرآن لازم است.

* برای عبور از چالش‌های غیرمتعارف دیپلماسی به قوت قلبی نیاز دارید که با توکل و اعتماد به قدرت الهی بدست می‌آید
حکومت استکباری در دنیا بدون دخالت در کشورها، بدون تجاوز به حقوق ملتها، بدون تعرض به منافع ملتها که نمیتواند سر پای خود بایستد؛ چون این پایه‌ها با اسلام، با نام اسلام، با شعار اسلام، با هویت اسلامی در تضاد طبیعی است؛ لذا هر جائی که نامی از اسلام آورده میشود، اینها نگران میشوند.
 خب، حالا شما یک نظامی دارید، دولتی دارید، مجموعه‌ی کشوری دارید که اساساً به نام اسلام ساخته شده، با نام اسلام رشد پیدا کرده، روزبه‌روز شعارهای اسلامی در آن برجسته‌تر شده، پیشرفت زیر سایه‌ی این شعارها انجام گرفته. امروز ما در صنعت هسته‌ای‌مان، یا در صنعت نانو، یا در این صنایع حساسِ پیشرفته‌ی مدرن، وقتی با مدیران و سردمداران اینها مواجه میشویم، افتخار میکنند به این که ما بسیجی هستیم و بسیجی عمل میکنیم. نظام جمهوری اسلامی یک چنین نظامی است. بنابراین طبیعی است که شما یک چالش فوق‌العاده‌ای دارید؛ چالشی فراتر از چالشهای متعارف دیپلماسی که در عرصه‌ی دیپلماسی معمول است و همه جا هست. این موضع، احتیاج دارد به قوّت قلبی، به عزم راسخی که جز با توکل به خدای متعال و اعتماد به قدرت الهی به دست نمی‌آید.
 به خدای متعال باید حسن‌ظن داشته باشیم. خداوند متعال ملامت میکند آن کسانی را که به او حسن‌ظن ندارند؛ سوءظن به خدا دارند. سوءظن به خدا چیست؟ سوءظن به خدا این است که انسان خیال کند این که فرموده است: «و لینصرنّ الله من ینصره»، خلاف واقع است؛ یا این که فرموده است: «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»، وعده‌ی تخلف‌پذیری است. آن وقت خدای متعال در سوره‌ی فتح میفرماید: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین بالله ظنّ السّوء»؛ خصوصیت مشرکین و مشرکات و منافقین و منافقات این است که به خدا سوءظن دارند. بعد میفرماید: «علیهم دائرة السّوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا». نباید به خدا سوءظن داشت.

* با انس با صحیفه سجادیه و دعای پنجم آن استحکام درونی خود را تقویت کنید
من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفه‌ی سجادیه انس بگیرید، دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. همه‌ی ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیه همین طور است. آنجائی که ما را به یاد مرگ می‌اندازد، آنجائی که ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائکه‌ی الهی را به رخ ما میکشد، اینها همه‌اش برای ما استحکام‌بخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصیِ خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعه‌ی ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیه‌ی من به شماست.

* با توکل، ذکر و توجه به خدا از خانواده بزرگ دیپلماسی و خانواده شخصی‌تان در مقابل رخنه‌ها مراقبت کنید
دستگاه دیپلماسی مهم است. عرصه‌ی دیپلماسی، عرصه‌ی مبارزه است؛ در این مبارزه باید قوی باشید. اگر میخواهید قوی باشید، ارتباط با خدا را مستحکم کنید؛ هم خودتان، هم خانواده‌تان. خانواده را مهم بشمرید؛ چه خانواده‌ی بزرگ دیپلماسی، چه خانواده‌ی شخصی خودتان. گاهی اوقات یک رخنه‌ی کوچک در درون خانواده، ما را تغییر میدهد. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر با ما بود، از ما اهل‌بیت بود. واقعاً هم همین جور بود. میدانید بعد از رحلت پیغمبر، در مسجد، در پای منبر خلیفه‌ی اول - جناب ابوبکر - حدود ده نفر از صحابه بلند شدند و صریحاً از امیرالمؤمنین دفاع کردند؛ گفتند اینجائی که شما نشسته‌ای، حق علی‌بن‌ابی‌طالب است. یکی از آن ده نفر، زبیر بود! زبیر، رفیق دوران عشرت نبود؛ رفیق دوران محنت بود. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر همواره با ما بود، «حتّی شبّ ابنه عبدالله»؛ تا پسرش عبدالله بزرگ شد، آمد توی عرصه، در تصمیم‌گیری‌ها دخالت کرد؛ آن وقت او عوض شد. زبیر همانی شد که آمد در مقابل امیرالمؤمنین شمشیر کشید! گاهی اوقات یک رخنه‌ی کوچک در درون خانواده، یک چنین اثر بسیار مهمی میگذارد. لذا باید جلوی این رخنه را گرفت؛ و این هم جز با توکل به خدای متعال، جز با ذکر، جز با توجه، امکان‌پذیر نیست.

* حرکت ما در جبهه‌ی ظریفِ خطیرِ بسیار مؤثرِ دیپلماسی باید براساس توجه به آرمان‌ها و حسن ظن به وعده‌های الهی باشد
حرکت ما در جبهه‌ی ظریفِ خطیرِ بسیار مؤثرِ دیپلماسی باید حرکتی باشد با این دید و با این نگاه و با توجه به این آرمانها. این خطاست که ما خیال کنیم اگر به مبانی ارزشی خودمان پابند بمانیم، در عالم دیپلماسی عقب میمانیم؛ ابداً. در این دوره‌های مختلف، بوده‌اند کسانی در عرصه‌ی دولتی خودمان، در بخشهائی از دیپلماسی و غیر دیپلماسی و حتّی در بخشهائی از روحانیت خودمان، که در این مسائل تردید پیدا کردند که حالا پابندی‌های ارزشی ما چقدر اجازه میدهد که ما در زمینه‌ی دیپلماسی موفق باشیم. نه، ما تجربه کردیم، دیدیم هرچه پابندی ما بیشتر باشد، هیبت جمهوری اسلامی در چشم طرف مقابل بیشتر خواهد شد؛ احترام جمهوری اسلامی در نظر طرف مقابل بیشتر خواهد شد.
 یک دوره‌ای بعضی از مسئولین خیال میکردند که اگر چنانچه در ملاقاتهای بین‌المللیِ خودشان حرفهای آنها را برایشان تکرار کنند، خوب است. و همین کار را هم میکردند؛ می‌نشستند همان حرفهائی را که آنها صد سال است دارند میزنند، برای آنها دوباره تکرار میکردند. این، شما را پیش او سبک میکند؛ این نشان میدهد که شما از خودتان هیچ چیزی ندارید؛ در حالی که وقتی شما خودتان حرف دارید، خودتان مبنا دارید، بر روی مبنای خودتان می‌ایستید، بر روی تحلیل خودتان از حوادث و ترسیم آینده می‌ایستید، و بعد با قدرت حوادث را مدیریت میکنید، این شما را در چشم طرف مقابلتان تقویت میکند؛ و تقویت در چشم طرف مقابل، یکی از ابزارها و راه‌های پیروزی است. این را توجه دارید که پیروزی بر سر میز مذاکره و استدلال طرف مقابل را از او گرفتن و استدلال خود را بر ذهن او تحمیل کردن، مهمترین پایه‌ی پیروزی‌ها در صحنه‌ی عمل است. یک مذاکره کننده‌ی قوی آن کسی است که میتواند مبانی فکری خودش را بر مبانی فکری طرف مقابلِ مذاکره کننده تغلیب کند، غلبه بدهد. البته این کار با های و هو نمیشود؛ این با هوشمندی، ظرافت، استحکام عقلانی و اعتماد به نفس امکان‌پذیر است؛ این هم با توکل به خدای متعال، با انس بیشتر با قرآن، با انس بیشتر با ادعیه به دست می‌آید.

* حکمت این است که بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید
باید دیپلماسی را بر این اساس استوار کرد. جمهوری اسلامی حرف نوئی دارد؛ این حرف نو عبارت است از مردم و ارزشهای الهی. این دو تا باید با هم توأم بشوند و حرکتها و جوامع را شکل بدهند. این حرف ماست. ارزشهای معنوی و ارزشهای الهی، همراه با اراده‌ی مردم؛ نه تحمیل بر مردم. این حرف جدید جمهوری اسلامی است، که از خود کلمه‌ی «جمهوری اسلامی» هم برمی‌آید. ما، هم جمهوری هستم، هم اسلامی هستیم. این را بایستی تبیین کرد؛ و شما برای این کار میدان دارید، میتوانید حرکت کنید.
در زمینه‌ی همین محورهائی که گفتند - دیپلماسی عمومی، دیپلماسی سایبری - تلاش و فعالیت با این نگاه و با این هدف صورت گیرد؛ و بدانید که پیش میرود. اینکه ما تصور کنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بن‌بست خواهد خورد، غلط است؛ به بن‌بست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پای‌فشاری بر همین ارزشها، در عرصه‌ی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است. حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حکمت و عزت و مصلحت مکمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجه‌ی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحله‌ی باورهای قلبی و نه در مرحله‌ی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکان‌پذیر است. دعوا کردن و اوقات‌تلخی کردن و حرف تند زدن، یک وقتی ممکن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حکمت است. حکمت یعنی با منطق، متین در عرصه‌ی دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.
منبع معتبر:KHAMENEI.IR



      
اجوبة الاستفتائات

شروط تقلید

س 9: آیا تقلید از مجتهدی که متصدی مقام مرجعیت نبوده و رساله عملیه هم ندارد، جایز است؟

ج: در صحّت‏ تقلید از مجتهد جامع‌الشرایط، تصدّى مرجعیت یا داشتن رساله عملیه شرط نیست، لذا اگر براى مکلّفى که قصد تقلید از او را دارد، ثابت شود که وى مجتهد جامع‌الشرایط است، تقلید اشکال ندارد.

س 10: آیا تقلید از کسی که در یکی از ابواب فقه مثل نماز و روزه به درجه‌ی اجتهاد رسیده، جایز است؟

ج: فتواى مجتهد متجزّى که تنها در برخى ابواب فقهى داراى فتوا و نظر اجتهادى است براى خودش حجت است، ولى جواز تقلید دیگران از او محل اشکال است؛ اگر چه جواز آن بعید نیست.

س 11: آیا تقلید از علمای کشورهای دیگر که دسترسی به آنان امکان ندارد، جایز است؟

ج: در تقلید از مجتهد جامع‏الشرایط شرط نیست که مجتهد اهل کشور مکلّف و یا ساکن در محل سکونت او باشد.

س 12: آیا عدالت معتبر در مجتهد و مرجع تقلید با عدالت معتبر در امام جماعت از حیث شدّت و ضعف تفاوت دارد؟

ج: با توجه به حسّاسیّت و اهمیت منصب مرجعیت در فتوا، بنا بر احتیاط واجب، شرط است که مجتهدِ مرجع تقلید علاوه بر عدالت، قدرت تسلّط بر نفس سرکش را داشته و حرص به دنیا نداشته باشد.

س 13: این که گفته می‏شود باید از مجتهدی تقلید نمود که عادل باشد، مقصود از عادل چه کسی است؟

ج: عادل کسى است که پرهیزگارى او به حدى رسیده باشد که از روى عمد مرتکب گناه نشود.

س 14: آیا اطلاع از اوضاع زمان و مکان از شرایط اجتهاد است؟

ج: ممکن است این شرط در بعضى از مسائل دخیل باشد.

س 15: بنا بر نظر حضرت امام راحل(قدّس‏سرّه) مرجع تقلید باید علاوه بر علم به احکام عبادات و معاملات، نسبت به همه امور سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و رهبری، عالم و آگاه باشد. ما در گذشته مقلّد حضرت امام بودیم، بعد از رحلت ایشان با راهنمایی تعدادی از علما و تشخیص خودمان لازم دانستیم به جنابعالی رجوع نموده و از شما تقلید کنیم تا بین مرجعیت و رهبری جمع کرده باشیم، نظر شما در این مورد چیست؟

ج: شرایط صلاحیت مرجعیت تقلید، در تحریر الوسیله و رساله‏هاى دیگر به تفصیل ذکر شده است، و تشخیص فرد شایسته تقلید موکول به نظر خود مکلّف است.

س 16: آیا در تقلید، اعلمّیت مرجع شرط است یا خیر؟ معیار و ملاک ‏اعلمیّت‏ چیست؟

ج: در مسائلى که فتواى اعلم با فتواى غیر اعلم اختلاف دارد، احتیاط آن است که از اعلم تقلید کند و ملاک اعلمیت این است که آن مرجع نسبت به سایر مراجع قدرت بیشترى بر شناخت حکم الهى داشته باشد و بهتر بتواند احکام شرعیه را از أدلّه استنباط کند و همچنین نسبت به اوضاع زمان خود به مقدارى که در تشخیص موضوعات احکام و ابراز نظر فقهى مؤثر است، آگاه‏تر باشد.

س 17: آیا تقلید کسی که از جهت احتمال عدم وجود شرایط معتبر تقلید در مجتهد اعلم، از مجتهد غیر اعلم تقلید کرده است، محکوم به بطلان است؟

ج: بنا بر احتیاط، تقلید از غیر اعلم در مسائل مورد اختلاف، به مجرد احتمال عدم وجود شرایط معتبر در اعلم، جایز نیست.

س 18: اگر ثابت شود که تعدادی از علما در بعضی از مسائل اعلم هستند، یعنی هر کدام از آنان در مسأله معیّنی اعلم باشند، آیا تقلید از هر یک از آنان جایز است؟

ج: تبعیض در تقلید اشکال ندارد و اگر اعلمیّت هر یک از آنان در مسائلى که مکلف بنا دارد در آن مسائل از او تقلید کند محرز شود، بنا بر احتیاط، تبعیض در تقلید در صورت اختلاف فتوا در مسائل مورد نیاز مقلّد، واجب است.

س 19: آیا با وجود اعلم، تقلید از غیر اعلم جایز است؟

ج: در مسائلى که فتواى غیر اعلم مخالفِ فتواى اعلم نباشد، رجوع به غیر اعلم اشکال ندارد.

س 20: نظر جنابعالی در اشتراط اعلمیت مرجع تقلید چیست و دلیل آن کدام است؟

ج: در صورت تعدّد فقهاى جامع‌الشرایط و اختلاف آنان در فتوا، بنا بر احتیاط واجب، مکلّف باید از اعلم تقلید نماید، مگر آنکه احراز شود که فتواى وى مخالف احتیاط است و فتواى غیر اعلم موافق با احتیاط. و دلیل وجوب تقلید از اعلم بناى عقلا و حکم عقل است، زیرا که اعتبار فتواى اعلم براى مقلد یقینى و اعتبار قول غیر اعلم احتمالى است.

س 21: از چه کسی باید تقلید کنیم؟

ج: از مجتهدى که جامع شرایطِ فتوا و مرجعیت است، و بنا بر احتیاط باید اعلم هم باشد.

س 22: آیا تقلید ابتدایی از میّت جایز است؟

ج: در تقلید ابتدایى، احتیاط در تقلید از مجتهد زنده و اعلم نباید ترک شود.

س 23: آیا تقلید ابتدایی از مجتهد میّت، متوقف بر تقلید از مجتهد زنده است؟

ج: تقلید ابتدایى از مجتهد میّت یا بقا‏ بر تقلید او باید به تقلید از مجتهد زنده و اعلم باشد.

منبع معتبر:KHAMENEI.IR




      
اجوبة الاستفتائات

مبطلات نماز

س 501: آیا نماز با ذکر شهادت به ولایت امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) در تشهد، باطل می‏شود؟

ج: نماز و از جمله تشهد را همان طور که مراجع عظام شیعه(کثّرالله‌امثالهم) در رساله‏هاى عملیّه بیان نموده‏اند بخوانید و چیزى بر آن اضافه نکنید هرچند که کلام حق و صحیحى باشد.

س 502: شخصی در عبادات خود مبتلا به ریا است و در حال حاضر با نفس خود مبارزه می‏کند، آیا این عمل وی نیز ریا محسوب می‏شود؟ چگونه می‏توان از ریا دوری کرد؟

ج: هر عملى که براى خدا انجام گیرد از جمله مبارزه با ریا، ریا محسوب نمى‏شود و براى رهایى از ریا باید در عظمت خداوند متعال و ضعف و احتیاج دیگران به خداوند تفکر نماید و همچنین در بندگى خود و دیگر مردم براى خداوند تبارک و تعالى اندیشه کند.

س 503: هنگام شرکت در نماز جماعت برادران اهل سنت، بعد از قرائت سوره حمد توسط امام جماعت، کلمه «آمین» با صدای بلند و به‌صورت دسته جمعی گفته می‏شود، این کار چه حکمی دارد؟

ج: اگر مقتضاى تقیه، گفتن آمین باشد، اشکال ندارد و در غیر این صورت جایز نیست.

س 504: گاهی هنگام خواندن نماز واجب متوجه کودکی می‏شویم که در حال انجام کار خطرناکی است، آیا جایز است بعضی از کلمات سوره حمد یا سوره دیگر یا بعضی از ذکرها را بلند بخوانیم تا کودک یا کسانی که در خانه هستند، متوجه شوند و خطر رفع گردد؟ اگر هنگام قیام نماز دست یا ابرو را برای فهماندن چیزی به کسی و یا در جواب سؤال او تکان دهیم، آن نماز چه حکمی دارد؟

ج: اگر بلند کردن صدا هنگام قرائت آیات یا ذکرهاى نماز براى آگاه کردن دیگران، موجب خروج از هیأت نماز نشود، اشکال ندارد. مشروط به این که قرائت و ذکر به نیت قرائت و ذکر باشد، و حرکت دادن دست یا چشم و ابرو اگر مختصر و به نحوى باشد که با استقرار و آرامش و یا هیأت نماز منافات نداشته باشد، موجب بطلان نماز نمى‏گردد.

س 505: آیا اگر کسی هنگام نماز به خاطر یادآوریِ حرف خنده‏دار یا پیدایش حالت خنده‏آوری بخندد، نمازش باطل می‏شود یا خیر؟

ج: اگر خنده با صدا (یعنى قهقهه) وعمدى باشد، نماز باطل است.

س 506: آیا مالیدن دستها به‌صورت بعد از قنوت در حال نماز، موجب بطلان آن می‏گردد، و در صورتی که نماز را باطل کند، آیا معصیت و گناه محسوب می‏ شود؟

ج: کراهت دارد ولى نماز را باطل نمى‏کند.

س 507: آیا بستن چشمها در نماز به این دلیل که باز بودن آنها فکر انسان را از نماز باز می‏دارد، جایز است؟

ج: بستن چشم‏ها در نماز مانع شرعى ندارد، گر چه مکروه مى‏باشد.

س 508: من گاهی در هنگام نماز به یاد حالت‏های ایمانی و معنوی که در دوران جنگ با نظام کافر بعثی داشتم می‏افتم که باعث افزایش حالت خشوع من می‏شود، آیا این کار نماز را باطل می‏کند؟

ج: به صحّت‏ نماز ضرر نمى‏زند.

س 509: آیا ادامه قهر و دشمنی بین دو نفر، تا مدت سه روز موجب بطلان نماز و روزه آنها می‏گردد؟

ج: وقوع دشمنى و قهر بین دو نفر، نماز و روزه را باطل نمى‏کند، گرچه این عمل شرعاً مذموم است.

 

منبع معتبر:

KHAMENEI.IR

 




      
<   <<   6